آیا با موفقیت بیشتر در زندگی، دوستانتان را از دست میدهید؟
شاید شما هم در مسیر زندگیتان، با این تجربه ناخوشایند مواجه شده باشید که با کسب موفقیتهای بیشتر یا حتی قرار گرفتن در مسیر رشد و موفقیت، زمانیکه انتظار داریم به واسطه موفقیتهایی که کسب کردهایم روابط دوستیمان نیز موفقتر پیش رود، قضیه برعکس میشود و فاصله بین ما و دوستانی که تا چند وقت پیش، بهترین همراهان ما محسوب میشدند، بیشتر و بیشتر میشود. روابطی که دیگر گرما و صمیمیت گذشته را ندارد. دیگر در ملاقاتهایتان احساس خوبی که قبلا تجربه میکردید را تجربه نمیکنید. و این سوال در ذهنتان ایجاد میشود که چه اتفاقی برای روابط دوستی یا خانوادگیتان در حال روی دادن است؟
در این مطلب میخواهیم باهم این پرسش ساده و در عین حال مهم را مورد بحث و گفتگو قرار دهیم.
به نظر شخصی خودم، پاسخ کوتاه به این سوال که “آیا با موفقیت بیشتر در زندگی، دوستانتان کم میشوند؟” بله است. این مورد بصورت کلی از دو جنبه قابل بررسی ست
اول : عموما افراد از اینکه ببینند شما بهتر از آنها کار میکنید و موفقتر هستید، متنفر هستند، بنابراین رابطهشان را با شما قطع میکنند. تا از دیدن موفقیتهای شما نسبت به خودشان احساس بدی پیدا نکنند.
دوم : در ملاقاتها و صحبتهایی که با دوستانتان دارید متوجه میشوید که شما در حال حرکت هستید و دوستانتان در یک نقطه ثابت و راکد ماندهاند. یا حتی ممکن است کلا جهت فکری، عادتها و سبک زندگیتان اصلاح شود و تغییر کند و دیگر نخواهید به طریقی که در گذشته عمل میکردید برگردید.
در مقابل موفقیت یک فرد، اکثر مردم نوعی غرضورزی شخصی پیدا میکنند. ممکن است بهخاطر موفقیتهایتان از شما متنفر شوند یا بخواهند بواسطه موفقیتهایتان از شما سوء استفاده کنند. راستش را بخواهید، من متوجه شدهام که عموما مردم اهمیت چندانی به شما و موفقیتهایتان نمیدهند. و اگر برای رشد و موفقیت شخصیشان اشتیاقی نداشته باشند، ترجیح میدهند به جای اینکه به خودشان زحمت بدهند و شما را به عنوان یک دارایی بالقوه ببینند که میتواند به انها کمک کند تا توانمندیهای بالقوهشان را فعال کنند، از شما فاصله بگیرند.
از طرف دیگر، شما تبدیل به فردی متفاوت میشوید که با افرادی که قبلاً در زندگی خود داشتید، اشتراکات کمی دارد.
تعریف موفقیت هر چه باشد، مستلزم دگرگونی شخصی ست،. این را میتوان به ایجاد عادات جدید، جسمی، عاطفی، ذهنی و معنوی تقلیل داد. شما با تغییر طرز فکر و عمل خود به یک فرد متفاوت تبدیل میشوید.
زمانی که این تغییر اتفاق میافتد، با رفتارهایی که باعث میشود رابطهتان با دیگران حفظ شود، ناسازگار میشوید. برای مثال اگر تصمیم گرفتهاید اضافه وزنتان را کم کنید و تناسب اندامتان را حفظ کنید، دیگر تمایلی ندارید که برای خوردن پیتزا و فستفود به آنها ملحق شوید. اگر می خواهید یک کسبوکار موفق راهاندازی کنید، دیگر نه وقت دارید و نه علاقهای که بخواهید وقتتان را برای دیدن گروهی سریالهای تلویزیونی سپری کنید.
شما به سادگی یک فرد متفاوت میشوید ولی در همان بدن. و مرزهایی که بر اساس اهداف و معیارهایتان ایجاد کردهاید می گوید که دوستیها از بین رفتهاند یا در بهترین حالت کاهش یافتهاند. بسیاری اوقات وقتیدر زندگیام پیشرفت یا موفقیتی داشتم، متوجه میشدم که با بعضی از افرادی که تا آن زمان دوست بودم، بیگانه شدهام. در ابتدا اصلا متوجه نمیشدم چرا و همه چیز را به پای دوستیهای نامناسب و تقلبی میگذاشتم، اما بعدتر متوجه شدم، بخش مهمی از این جریان به دلیل یک من جدید در یک زندگی قدیمی ست. و بنابراین برای حفظ هماهنگی من جدید با زندگیام، چیزهایی باید تغییر میکرد. بنابراین خود بهبودیافته جدیدم را حفظ کردم و با وجود برخی احساسات متناقض، دوستانم را تغییر دادم.
دلیل دیگری هم برای این اتفاق وجود دارد.
تعداد افراد موفق و همگام در رشد و توسعه فردی زیاد نیست. پیدا کردن افرادی که مشتاق و مصمم برای موفقیت هستند سخت است. زیرا بیشتر مردم بصورت منظم ورزش نمیکنند، کتاب نمیخوانند، شغل خود را دوست ندارند، عاشق خودسازی نیستند، نمیخواهند به خودشان زحمت رشد و تواندنسازی نیروهای بالقوهشان را دهند، نمی خواهند درک خود را درباره زندگی گسترش دهند.
این یک حقیقت اساسی زندگی است. افراد معمولی زیادی وجود دارند که علایق متوسطی دارند و به چیزهای کمی بسنده میکنند و تعداد کمی نیز بیشتر میخواهند.
این بدان معناست که وقتی شما از دامنه کوه موفقیت و رشد بالا میروید، دوستان کمتری خواهید داشت، زیرا از نظر آماری، افراد کمتر و کمتری با آنچه شما از نظر ارزشی میخواهید، مطابقت دارند. از هر 10 نفر 7 نفر ممکن است علاقه داشته باشند تا هرچند شب با شما برای شام به فستفود بیایند و به شما مبنایی برای دوستی میدهد. دوستی همراه برای خوردن غذاهای لذیذ و در عینحال چرب و چاقکننده.
اما اگر بخواهید هر روز صبح ساعت 5 صبح به ساحل بروید و مدیتیشن کنید، متوجه خواهید شد که از هر 25 نفر 1 نفر به انجام این کار و همراهی با شما علاقه دارد. بدون علایق مشترک، بدون ارزش های مشترک، پایه کمی برای دوستی وجود دارد.
مدیران عامل و صاحب یک کسبوکار موفق، وقتش را با افراد تنبل و مخربی که نمیتوانند شغلی را حفظ کنند، نمیگذرانند. ورزشکاران با افرادی که پرخوری میکنند معاشرت نمیکنند. افرادی که دوست دارند مطالعه کنند و درک خود از جهان را بهبود بخشند، با افرادی که در ظواهر غرق شدهاند، معاشرت نمیکنند. هرچه موفقتر شوید، یافتن افرادی با معیارها و ارزشهایتان برای مصاحبت و دوستی کمتر میشود.
اگر یک مدل گاوسی را در این مورد اعمال کنیم، اکثر مردم در مورد علایق، اهداف و غیره در حد وسط قرار میگیرند. این به معنای تقریباً 68٪ از کل جامعه است. اگر علایق شما مطابق با علایق این نمونه 68 درصدی باشد، دوستان زیادی خواهید داشت. این یک بازی با اعداد است و نمونه افرادی که شما با آنها احاطه شدهاید را تا حد زیادی تعیین میکند که چند دوست خواهید داشت.
آیا طبیعی است که دوستان قدیمی به خاطر “موفقیت بیشتر” از ما فاصله میگیرند؟
با یکی دیگر از دوستان دراین باره صحبت میکردم و بهنظرم دیدگاه جالب و قابل تاملی داشت
او میگفت:
پاسخ ساده به این سوال، بله است
اما نه به آن دلیلی که احتمالا شما انتظار دارید.
کم شدن روابط شما با دوستان قدیمیتان به این دلیل نیست که بهخاطر رشد و موفقیتهایی که بهدست میآورید دیگر نیازی به آنها ندارید بلکه به این دلیل است که متوجه میشوید افرادی که آنها را به عنوان “دوست” میشناختید، شما را ناامید میکنند.
آنها مدام به همان افکار فکر میکنند، همان رفتار را دارند و همان کارهایی را انجام میدهند که همیشه آنها را به نتایج یکسانی میرساند. اینها نتایجی هستند که شما از آنها عبور کردهاید.
ماندن در اطراف این افراد، باعث میشود که دوباره به عادتهای قدیمی برگردید، شبیه آنها شوید، آنها را الگوبرداری کنید و سپس به همان نتیجی برسید که آنها میرسند. یعنی شما دوباره همان فردی میشوید که قبلا بودید.
و عقبگرد چیزی نیست که افراد موفق بخواهند تجربه کنند. آنها سخت کار کردهاند تا به جایی که هستند برسند و حفظ دوستان قدیمی به معنای بازگشت به عادتهای قدیمی است که ترجیح می دهند از آنها اجتناب کنند.
شما از دوستانتان پیشی می گیرید، همین.
از طرف دیگر این شما نیستید که متوجه این موضوع هستید آنها هم متوجه این تفاوت میشوند و احساس شباهت و در نتیجه صمیمت کمتری با شما خواهند داشت.
آنها به شما می گویند که تغییر کردهاید، شما را به خاطر هرکاری که می توانند سرزنش می کنند و اکثر اوقات سعی میکنند شما را به سطح خودشان برگردانند نه از روی کینه یا حسادت، بلکه بیشتر برای اینکه بتوانند به زندگی و شرایط خودشان احساس بهتری داشته باشند.
به همین دلیل است که دوستیهایی که قبلاً داشتید دیگر به اندازه گذشته مهم نیستند و کاملا طبیعیست که به مرور زمان علاقهتان را برای حفظ این افراد، از دست میدهید.
و در عوض دوستانی را خواهید یافت که در مسیری مشابه شما هستند که شما را وادار میکنند تا بهترین خودتان باشید، محدودیتهایتان را به چالش میکنند و همچنان که خودشان بالا میروند، تلاش میکنند تا شما را هم بالا ببرند.
با اینکه دلایل مختلفی برای از دست دادن دوستان وجود دارد، اما شاید رایج ترین و مهمترین دلیل اینکه در هنگام رشد و حرکت در مسیر موفقیت، دوستان زیادی را از دست میدهید این باشد که برای ایجاد یک زندگی متفاوت، علاقهها ، ارزشها و اولویتهایتان نیز تغییر میکند و مردم نمیخواهند شما را به عنوان نمادی از جایی که آنها هم می توانند باشند، ببینند. (آینه دق!).
اما، به نظر من، این به هیچ وجه ارزش آن روابط را در گذشته کم نمیکند. آنها لحظات شگفتانگیز زیادی را به شما هدیه دادهاند و گاهیاوقات، وقت آن است که همه چیز را رها کنید.
در سفر در مسیر موفقیت، دوستان زیادی را از دست خواهید داد و باید چیزهای زیادی را برای چیزهای بهتر دیگر قربانی کنید.
این یک دادوستد است، و درکل، بسیار بهتر از آن چیزی است که میتوانید تصور کنید!
“درد موقتی است. ممکن است یک دقیقه، یک ساعت، یا یک روز یا یک سال طول بکشد، اما در نهایت فروکش میکند و چیز بهتری جای آن را میگیرد.» – لنس آرمسترانگ
[wpdiscuz-feedback id=”0kr0y0yfif” question=”نظر شما درباره این موضوع چیست؟” opened=”0″]نظر شما دراینباره چیست؟[/wpdiscuz-feedback]
Related Posts
1 Comment
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
آره. مردم همیشه برای شما خوشحال هستن فقط تا زمانیکه شما بهتر از خودشون عمل نکنید و موفق تر نشید. غم انگیز اما واقعی!